اعتراف به قتل در پروندهای بدون جسد/ حکم قصاص مرد متأهلی که دخترعمویش را کشته قطعی شد
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۴۵۹۶۰
رسیدگی به این پرونده از ۱۶ بهمن ماه سال ۹۷ با شکایت زن جوانی که به پلیس آگاهی رفته بود، آغاز شد. وی که هراسان بود، گفت: خواهر کوچکم فرناز در خانهای در خیابان هاشمی تهران به تنهایی زندگی میکند. چند روزی است از او هیچ خبری ندارم و تلفن موبایلش نیز خاموش است، میترسم بلایی سرش آمده باشد. با این شکایت، مأموران پلیس به بررسی پرداختند و تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افشای رابطه پنهانی با پسرعموی متأهل
در بررسیهای اولیه روشن شد تلفن همراه قربانی ۲ بهمن ماه در منطقه رودهن آنتندهی داشته و همزمان با او، گوشی موبایل پسرعمویش داوود نیز در همان منطقه نقطهزنی شد. به این ترتیب داوود ۴۲ساله که متأهل و صاحب فرزند بود به عنوان متهم بازداشت شد. داوود سعی داشت خودش را بیاطلاع از مرگ دخترعمویش نشان دهد، اما در بازجوییهای بعدی اعتراف کرد از ۱۰ سال قبل فرناز را به عنوان زن دوم صیغه کرده و با او زندگی پنهانی داشته است.
اعتراف به قتل دخترعمو
این مرد در بازجوییهای بعدی به اختلاف با فرناز و قتل وی اعتراف کرد. وی در تشریح جزئیات قتل گفت: آن روز به همراه فرناز برای تفریح به رودهن رفته بودیم، اما آنجا با هم درگیر شدیم و من در اوج عصبانیت او را کشتم سپس جسد او را مثله کردم و در چند سطل زباله انداختم. با اعترافات این مرد، تلاش برای یافتن ردی از جسد آغاز شد، اما پلیس به نتیجهای نرسید.
جسدی که هرگز کشف نشد
در حالی که پلیس نتوانسته بود بقایای جسد را کشف کند، برای داوود کیفرخواست صادر شد و وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد، اما این بار ادعای جدیدی را مطرح کرد.
در ابتدای جلسه، وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: پدر و مادر فرناز در دادگاه حاضر نشدهاند، اما تقاضای قصاص دارند.
پیدا شدن قطرات خون در ماشین داوود نشان میدهد او قاتل است و من برایش تقاضای قصاص دارم.
سپس متهم که حالا ۴۶ سال دارد روبهروی قضات ایستاد و اتهامات قتل، جنایت بر میت و اخفای جسد را انکار کرد.
انکار قتل در دادگاه
متهم گفت: من نظامی بودم و زن و بچه داشتم، اما به پیشنهاد فرناز او را صیغه کردم. ما ۱۰ سال با هم زندگی پنهانی داشتیم و من به خانه مجردی او رفت و آمد میکردم. به او علاقهمند بودم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کردم، اما حالا حقیقت را میگویم. من عاشق دخترعمویم بودم و هرگز با او درگیر نشدهام. من فقط برای اینکه از فشار پلیس آگاهی رهایی یابم به قتل اعتراف کردم. حالا مطمئن هستم فرناز زنده است و زندگی مخفیانهای در پیش گرفته است.
وی درباره جزئیات زندگی اش گفت: من به عنوان شغل دوم با ماشین کار میکردم. تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بودم، اما از وقتی فرناز را صیغه کردم، او تشویقم کرد درسم را ادامه بدهم. من هم در این مدت درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم. او هم مشغول گرفتن پایاننامه فوق لیسانسش بود. میگفت مسکن مهری را که در بومهن دارم بفروشم تا باهم دفتر وکالت بزنیم و آنجا کار کنیم. او همیشه مشوق من بود، اما یکباره ناپدید شد.
متهم ادامه داد: باور کنید ما رابطه خوبی با هم داشتیم. مدام با هم به سفر میرفتیم و مکمل یکدیگر بودیم. من همه خریدهای خانه را برایش انجام میدادم. باور کنید من بیمار هستم و در اداره آگاهی دیگر تحمل شکنجهها را نداشتم. به همین خاطر برای اینکه از شرایط سخت خلاص شوم به قتل اعتراف کردم.
قاضی: چرا در سه سال و نیمی که در زندان بودی نامهای به دادگاه ننوشتی و تقاضای تعیین تکلیف نکردی؟
متهم پاسخ داد: من بیش از ۲۰ نامه نوشتم، اما آنها هرگز به دادگاه فرستاده نشد. نامههای زندان به سطل زباله منتقل میشد.
قاضی: دوم بهمن ماه گوشی موبایل شما و قربانی هر دو در منطقه بومهن آنتندهی داشته. تو مدعی هستی فرناز را به خانهاش برگرداندی، اما بعد از آن گوشی موبایل او در خانهاش آنتن نداشته است. در این باره چه توضیحی داری؟
متهم: من با اسنپ کار میکنم و ممکن است گوشی موبایلم در نقاط مختلف شهر آنتندهی داشته باشد. آن روز فرناز را به خانه رساندم، اما ممکن است از همان روز گوشی موبایلش را گم کرده باشد. به همین خاطر گوشی او آنتن نداشته است.
قاضی: تو مدعی هستی هر روز به فرناز سر میزدی. چرا از دوم بهمن ماه تا تاریخ ۱۶ بهمن که خواهر وی ناپدید شدنش را به پلیس اعلام کرده بود، سراغ او نرفته بودی؟
متهم: فرناز زن دومم بود و من نمیتوانستم هر روز به او سر بزنم. روزهای آخر او دنبال پایاننامه فوقلیسانسش بود و به همین خاطر از من خواسته بود زیاد با او تماس نگیرم و سراغش نروم تا پایاننامهاش را تمام کند. من مطمئن هستم او زنده است و من بیدلیل بازداشت شدهام.
حکم قطعی قصاص
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده داوود را به قصاص محکوم کردند. با اعتراض وی به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالیرتبه بعد از بررسی موشکافانه پرونده، حکم قصاص داوود را تأیید کردند.
به این ترتیب وی در لیست سیاه اعدام قرار گرفت.
منبع: ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قتل هولناک اخبار حوادث بهمن ماه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۴۵۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن
آذر سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام نسرین با مراجعه به پلیس آگاهی از مردی رمال شکایت کرد و اظهار داشت وی او را مورد آزار و اذیت و تعرض قرار داده است.
این زن در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از ۴ سال قبل به یک بیماری مبتلا شدم و به پزشکان متعددی مراجعه کردم، اما نه تنها بیماریام درمان نشد بلکه قدرت عضلاتم را هم از دست دادم. به صورت عادی نمیتوانستم راه بروم تا اینکه چند ماه قبل به واسطه یکی از دوستانم با مرد رمالی به نام سعید آشنا شدم.
وی ادامه داد: او ادعا میکرد که ظرف چند جلسه و با یک نسخه جادویی میتواند بیماریام را درمان کند. اظهارات این مرد دوباره من را امیدوار کرد و به خانه سعید در جنوب تهران رفتم. پس از چند جلسه او گفت برای درمان کامل باید به من انرژی بدهد و با حرفهایش فریبم داد و در نهایت هم من را مورد آزار و اذیت قرار داد. حالا هم من از او شکایت دارم.
در حالی که مأموران در حال تحقیق از متهم بودند، دومین شکایت مشابه به پلیس اعلام شد. دومین شاکی دختر جوانی به نام شیرین بود که اظهاراتش با شاکی اول شباهت زیادی داشت. در ادامه ۳ زن جوان دیگر هم با شکایتهای مشابه به پلیس مراجعه کردند و تعداد شاکیهای پرونده مرد رمال به ۵ نفر رسید.
به این ترتیب مأموران سعید را ردیابی کردند و بازداشت شد. وی پس از انتقال به پلیس آگاهی و در جریان بازجوییها منکر اتهام وارده شد. پس از آن مأموران او را در مقابل شاکیها قرار دادند که هر ۵ زن او را شناسایی کردند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه ۵ شاکی پرونده برای مرد رمال درخواست اشد مجازات کردند.
پس از آن نسرین به جایگاه رفت و به قضات گفت: متهم به بهانه درمان بیماری به من تعرض کرد. حالا علاوه بر بیماری جسمی، به مشکلات روانی هم مبتلا شدهام و زندگیام نابود شده است. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم.
شیرین دومین شاکی پرونده نیز به قضات گفت: من به خاطر اینکه دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و همیشه به دنبال آن بودم که یک مرد خوب همسرم بشود از طریق یکی از دوستانم با سعید آشنا شدم. وقتی به خانهاش رفتم او گفت که میتواند با دادن یک نسخه جادویی کاری کند که خیلی زود مرد ایدهآلم به خواستگاریام بیاید و بختم باز شود، اما این مرد شیاد من را مورد آزار و اذیت قرار داد.
سومین شاکی هم گفت: چند سالی بود که مشکلات اقتصادی من و خانوادهام را آزار میداد و فکر کردم میتوانم با گرفتن یک نسخه از متهم قفل مشکلاتمان را باز کنم، اما سعید با ترفندی فریبکارانه به من تعرض کرد.
۲ شاکی دیگر هم که با همین ترفند فریب مرد رمال را خورده بودند جزئیات شکایت شان را مطرح کردند.
پس از اظهارات شاکیها، متهم ۵۰ ساله به جایگاه رفت و گفت: من منکر ارتباط با شاکیها نیستم و با هر ۵ نفر ارتباط داشتم، اما من آنها را به زور به خانهام نیاوردم و خودشان از من نسخه جادویی میخواستند و هر ۵ زنی که حالا از من شاکی هستند خودشان از من خواستند و پیشنهاد دادند که با آنها ارتباط داشته باشم. من به هیچکدام از شاکیها تجاوز نکردهام و اتهامم را قبول ندارم.
متهم در ادامه افزود: من ۲ همسر دارم که یکی از آنها بیمار است و دیگری هم در افغانستان زندگی میکند. اگر هم میبینید که پیشنهاد شاکیها را رد نکردم، به خاطر دوری از همسرانم بود وگرنه با آنها ارتباط برقرار نمیکردم.
با اظهارات متهم قضات ادامه جلسه رسیدگی به پرونده را به تحقیقات بیشتر درباره ادعای متهم موکول کردند.
منبع: ایران
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟